عاشقم
شنبه, ۱۷ خرداد ۱۳۹۳، ۱۲:۰۵ ب.ظ
اهل همین کوچه بن بست کناری
که تو از پنجره اش پای به قلب من دیوانه نهادی
توکجا؟کوچه کجا؟پنجره باز کجا؟
من کجا؟عشق کجا؟طاقت آغاز کجا؟
تو به لبخند و نگاهی
من دلداده به آهی
بنشستیم
تو در قلب و
من خسته به چاهی
گنه از کیست؟
از آن پنجره باز؟
از آن لحظه آغاز؟
از آن چشم گنه کار؟
از آن لحظه دیدار؟
کاش میشد گنه پنجره و لحظه و چشمت،
همه بر دوش بگیرم
جای آن یک شب مهتاب،
تو را تنگ در آغوش بگیرم.
رحمان نصر اصفهانی
- ۹۳/۰۳/۱۷
- ۲۰۶ نمایش