کمی هم فکر کن ..
از خدا خواستم عادتهای زشت را ترکم بدهد
خدا گفت خودت باید آنها را رها کنی.
از او درخواست کردم ذهن درهم و آشفته ام را شفا دهد
گفت لازم نیست,
روح تو سالم و بزرگ است,رهایش کن
ببخش تا آرام شوی..
جسم هم که موقت است.
از او خواستم لااقل به من صبر عطا کند
فرمود صبر ,
حاصل سختی و رنج است,
عطا کردنی نیست,آرام باش
که آموختنی است.
گفتم مرا خوشبخت کن
فرمود نعمت از من است
فکر کن ؛ ساده باش..
خوشبخت شدن از تو,
از او خواستم مرا گرفتار درد و عذاب نکند
فرمود رنج ,
از دلبستگی های دنیا رها و بمن نزدیکترت می کند.
صدایم کن
از او خواستم روحم را رشد دهد
فرمود نه تو خودت باید رشد کنی,
من شاخه و برگ اضافی را برایت هرس میکنم
بتو راه نشان میدهم تا بتوانی بارور شوی.
از خدا خواستم کاری کند تا از زندگی لذت کامل ببرم
فرمود , برای اینکار من به تو دوست
عشق
مهر و محبت داده ام پس بکار گیر و زندگی کن .
از خدا خواستم کمکم کند همان قدر که او دوستم دارد,
من هم مخلوقاتش را دوست بدارم,
..
و خدا مرا در آغوش گرفت و فرمود:
اصل مطلب همین است ,
تو را برای دوست داشتن خلق کردم و به تو مهربانی و محبت بخشیدم
همه ی آنچه را که میخواهی در آخرین دعایت هست.
خودت باش..
تلاش کن ..
کمی هم فکر کن ..
بزودی رنگ مرا خواهی گرفت بنده خوبم ....
*رنگ خدا* حسین پناهی *
- ۹۳/۱۱/۱۴
- ۱۵۵ نمایش