دلم میخاست عاشق باشم
جمعه, ۱۷ بهمن ۱۳۹۳، ۱۱:۰۷ ب.ظ
چقدر هفتاد هشتاد سال کم است برای دیدن تمام دنیا!
برای بودن با تمام مردم دنیا!
چقدر حیف است که من میمیرم و غواصی در عمق اقیانوس ها را تجربه نمی کنم !
میمیرم و حداقل یکبار زمین را از روی کره ماه نمی بینم !
دلم می خواست چند سال در یک جنگل یا یک روستا زندگی کنم .
چند سالی را هم در چند کشور دیگر با آداب و رسومی دیگر.
دلم میخواست چند کلیسا و معبد و مسجد بزرگ جهان را میدیدم و با پیروان ادیان مختلف حرف میزدم .
دلم میخواست یکبار هم که شده از ارتفاعی بلند و مهیب پرواز میکردم
دلم میخاست
دلم میخاست
""دلم می خواست های من""
زیادند ،
بلندند ،
طولانی اند .
آرزو اند و پایان هم ندارند
اما مهمترین دلم می خواست،
این است که انسان باشم
انسان بمانم
و انسان محشور شوم .
چقدر وقت کم است .
تا وقت دارم باید مهر بورزم به همین چند نفر که از تمام مردم دنیا با من نفس می کشند ،
باید مهر بورزم به همین جغرافیایی که سهم چشمهای من از جهان است .
وقت کم است باید خوب باشم.. .. ..
مهربان باشم...
و دوست بدارم همه ی زیبایی ها را...
دلم میخاست خوب باشم
دلم میخاست انسان باشم
دلم میخاست مهربان باشم
دلم میخاست عاشق باشم
عالی باشم
گرم باشم و گیرا...
کاش میتوانستم خوب باشم
خوب....
- ۹۳/۱۱/۱۷
- ۱۳۴ نمایش