دلم آغاز می خواهد...
پنجشنبه, ۲۱ اسفند ۱۳۹۳، ۱۱:۴۳ ب.ظ
دلم آغاز می خواهد...
از آنها که همه چیز را برهم می زند؛
و تو دوباره یکی یکی از نو می سازی؛
و هر خشت آن یک خاطره...
مثل بهاری که از راه می رسد؛
و زمستانی که سردیش را با خود می برد...
عطری در دالانهای زندگی ام بپیچد؛
که سکرآورتر از هر بهاری باشد...!!
و پرندگان آن را بر طبیعت بکر ترجیح دهند!!!
باامیدی که هیچگاه تابشش کم سو نگردد...
بتابد و بتابد...
هرچند هرازگاهی همان تابش؛
آزاردهنده می شود!!!
که این خصلت دنیاست...
مهم این است که جریان زندگی سبز باشد...
سبز سبز...
- ۹۳/۱۲/۲۱
- ۱۱۹ نمایش