خوب بشنو یا حداقل خوب درک کن
خوب بشنو
یا حداقل خوب درک کن
مشکل از گوشهای ماست
یا حتی نوع شنیدن یا درک کردن مطلب،،،!
به محض شنیدن کلمه معلولیت،
همه به یاد کسانی می افتیم که نمی بینندیا نمی شنوند یا نمیتوانند راه بروند.
در حالی که اینها اگر هم معلولیت باشد،
ساده ترین شکل آن است.
آن که احساس در وجودش مرده است را معلول نمیدانیم !
آن که نمیتواند یا نمیخواهد یا نیاموخته است که صادقانه در مورد احساسش حرف بزند را معلول نمیدانیم !
آن که نمیتواند دوست بدارد یا بعلت اخلاقها و رفتارهای تندش دوست داشتن ها را مطرود میکند معلول نمیدانیم !
آن که نمیتواند دوستی های خوب و بلندمدت بسازد را معلول نمیدانیم !
آن که نمیتواند بفهمد که در زندگی چه میخواهد را معلول نمیدانیم !
آن که چشمش جز خودش نمی بیند را معلول نمیدانیم !
آن که دستش به امید نمیرسد و در انتظاراست که دیگران امید و انگیزه را پیش پایش قرار دهند را معلول نمیدانیم !
این "معلولیت های واقعی"
را نمی بینیم ،،،،
و از اینکه دست و پا و چشم و گوش داریم، احساس سلامت میکنیم !
گاهی باید دیدنیهای ظاهری را عمیقا درک کرد...
"فرد راجرز"
- ۹۴/۰۱/۱۲
- ۱۵۱ نمایش