رهگذر دور برو...
شنبه, ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۸:۱۴ ق.ظ
رهگذر دور برو!
آنقدر دور برو
که اگر بازی تقدیر تو را وسوسه کرد
پای برگشتن تو لنگ شود
دلت از سنگ شود...
بر حذر باش که در دامن یک بغض سکوت
دست تقدیر پر از اشک ندامت شده است
و در این بازی دردآور سخت....
محرم سینه افکار خوشت
ترکه سخت ملامت شده است...
رهگذر دور برو
نه که درپشت نسیم
نه به نزدیکی یک خاطره در دفتر دل
تو کمی دورتر از وسعت هر دور برو
در همانجای که در خس خس هر ثانیه اش
بی نیاز از همه فاصله ها
تو نفسهای پر از مرگ مرا میشنوی
رهگذر دور برو....
- ۹۵/۰۲/۱۱
- ۴۳۶ نمایش