به نام خدایی که در این نزدیکی است...

رهگذر:کمی آهسته تر!! اینجا زندگیست...!!

به نام خدایی که در این نزدیکی است...

رهگذر:کمی آهسته تر!! اینجا زندگیست...!!

این وبلاگ مجموعه ای از شعر ها و متن های زیباست که احساس خوبی بهشون دارم...

من خودم بودم و یک حس غریب؛

جمعه, ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۸:۵۵ ق.ظ


من نه عاشق بودم


و نه محتاج نگاهی که بِلغزد بر من


من خودم بودم و یک حس غریب


که به صد عشق و هوس می ارزید 


من خودم بودم دستی که صداقت میکاشت


گر چه در حسرت گندم پوسید


من خودم بودم هر پنجره ای


که به سرسبزترین نقطه بودن وا بود


و خدا می داند بی کسی از ته دلبستگی ام پیدا بود


من نه عاشق بودم


و نه دلداده به گیسوی بلند


و نه آلوده به افکار پلید


من به دنبال نگاهی بودم


که مرا از پس دیوانگی ام می فهمید



آرزویم این بود


دور اما چه قشنگ


که روم تا در دروازه نور


تا شوم چیره به شفافی صبح


به خودم می گفتم


تا دم پنجره ها راهی نیست


من نمی دانستم


که چه جرمی دارد


دستهایی که تهی ست


و چرا بوب تعفن دارد


گل پیری که به گلخانه نَرست


روزگاریست غریب


تازگی می گویند


که چه عیبی دارد


که سگی چاق رَود لای برنج


من چه خوشبین بودم


همه اش رؤیا بود


و خدا می داند


سادگی از ته دلبستگی ام پیدا بود



جبران خلیل جبران

  • موافقین ۱ مخالفین ۰
  • ۹۴/۰۲/۲۵
  • ۲۵۰ نمایش
  • حمید توانا

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی