به نام خدایی که در این نزدیکی است...

رهگذر:کمی آهسته تر!! اینجا زندگیست...!!

به نام خدایی که در این نزدیکی است...

رهگذر:کمی آهسته تر!! اینجا زندگیست...!!

این وبلاگ مجموعه ای از شعر ها و متن های زیباست که احساس خوبی بهشون دارم...

۸۲ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۴ ثبت شده است

دان هرالد (طنزنویس امریکایی)


اگر عمر دوباره داشتم:


اشتباهات بیشتری مرتکب میشدم!


همه چیز را آسان می گرفتم


تنها اندکی از رویدادهای جهان را جدی می گرفتم

اهمیت کمتری به بهداشت میدادم!


مسافرت بیشتر میرفتم

از کوهها بیشتر بالا میرفتم

در رودخانه های بیشتری شنا میکردم!


بستنی بیشتر میخوردم و اسفناج کمتر!


مشکلات واقعی بیشتری داشتم

و مشکلات واهی کمتری!


آخر ببینید ، من از آدمهایی بودم که بسیار محتاط و عاقلانه زندگی کردم

البته من هم لحظات سرخوشی داشتم ، اما اگر عمر دوباره داشتم ، از این لحظات سرخوشی بیشتر  میداشتم.


من هرگز جایی بدون دماسنج ،  پالتو ، بارانی و… نمی رفتم .

اگر عمر دوباره داشتم

سبکتر سفر میکردم

وقت بهار ، زودتر پابرهنه راه میرفتم

و وقت خزان دیرتر به این لذت خاتمه میدادم.


از مدرسه بیشتر جیم میشدم

گلوله های کاغذی بیشتری به معلم هایم پرتاب میکردم!


بیشتر عاشق میشدم

پایکوبی و شادی بیشتری میکردم.


و در روزگاری که همگان عمرشان را وقف بررسی وخامت اوضاع میکنند ، من به ستایش آسان گرفتن اوضاع می پرداختم ؛ 

زیرا با ویل دورانت موافقم که میگوید:


"شادی از خرد عاقل تر است! "

  • حمید توانا

بعضی ها؛

شبیه عطر بهارنارنجی هستند در کوچه پس کوچه های پیچ در پیچ دلت،

نفس می کشی...

آنقدر عمیق؛ که عطر بودنشان را تا آخرین ثانیه ی عمرت؛ در ریه هایت ذخیره کنی...


بعضی ها؛

شبیه ماهی قرمز کوچکی هستند که افتاده اند در تنگ بلورین روزگارت؛

جانت را با جان و دل در هوایشان؛ تازه می کنی...


بعضی ها؛....


بعضی ها؛

آرامش مطلقند؛

لبخندشان...

تلالو برق چشمانشان؛

صدای آرامشان...

اصلِ کار، تپش قلبشان...

انگار که یک دنیا آرامش را به رگ و ریشه ات تزریق می کند ...


و آنقدر عزیزند؛

آن قدر بکرند؛

که دلت نمی آید حتی یک انگشتت هم بخورد بهشان...

می ترسی تمام شوند و تو بمانی و یک دنیا حسرت...!!


بعضی ها؛

بودنشان...

همین ساده بودنشان...

همین نفس کشیدنشان؛

یک عالمه لبخند می نشاند روی گوشه لبمان...


اصلا خدا جان؛

در خلقت بعضی ها؛ سنگ تمام گذاشته ای ...


سایه شان کم نشود از روزگارمان

و من چقدر دوست دارم این بعضی ها را ...!!!

  • حمید توانا